پهلوی اشتباه نداشت، پهلوی خودِ اشتباه بود
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۶۱۲۶۰
«چگونه حکومتی که همچون یک مهره شطرنج با سرپنجه غربیها جابهجا شده اکنون میتواند از خود استقلالی داشته باشد؟ چگونه حکومتی که ایدئولوژی و مشرعیت خود را از ملیگرایی و باستانپرستی دارد، میتواند به نهاد دین روی خوش نشان دهد؟ پهلوی اشتباه نداشت، پهلوی خود اشتباه بود.»
به گزارش ایران اکونومیست، در یادداشتی در روزنامه رسالت آمده است: «یکی از جملاتی که اخیرا زیاد میشنویم، این است که «جمهوری اسلامی نباید اشتباهات پهلوی را تکرار کند».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
باز هم میگوییم اشتباهات حکمرانی میتواند یک حکومت کاملا حق را زمین بزند. چنانکه مولای متقیان و امیر مؤمنان علیهالسلام در عهدنامه مالک اشتر، این یار تراز اول خود را از اشتباهاتی که میتواند او را زمین بزند انذار میدهد. زوال هر حکومتی در تاریخ برای آیندگان حاوی درس و عبرت است اما حکومت باطل در هر صورت باطل است و لایق رفتن. قدرت به کسی یا حکومتی حقانیت نمیدهد. قائلان جملهای که در ابتدای متن آوردیم طوری این جمله را ادا میکنند که گویی هدف غایی یک حکومت ماندن بر مسند قدرت است. پهلوی شاید میتوانست حیات خود را تمدید کند اما ملت به رهبری نهاد دین زود یا دیر او را از کشور اسلام ازاله میکرد. جمهوری اسلامی اما این حالت را ندارد. یعنی نظام اگر حکمرانی کارآمد، ظریف و همگرا داشته باشد با اقبال بسیار بالای مردم مواجه خواهد شد. چنانکه دیدیم مردم چه تجلیل عظیمی از سردار سلیمانی داشتند؛ آن هم در سال ۹۸ که سالی دشوار و مملو از خطاهای حکمرانی بود. کسی با نظام اشکال ریشهای ندارد؛ چراکه پارادایم نظام مردمی، ایرانی و اسلامی است. آنچه در ذات نظام ماست استقلال، مردمگرایی، اسلامخواهی و کارآمدی است. کافی است عملکرد نظام نیز با این ذات همخوان شود تا شکافهای بین مردم و حاکمیت محو گردد. شاید اگر حکومت دیگری بود و اشتباهات جمهوری اسلامی را داشت خیلی با دشواریهای بیشتری مواجه میشد؛ چراکه تمام مردم در برخورد با هم، پارادایمها را در نظر میگیرند. خطای یک شخصیت مثبت بار کمتری از خطای یک شخصیت منفی دارد. نمره ۱۲ دانشآموزی که همیشه ۱۲ میشود، به معنای اصرار او بر درسنخواندن است اما شاگرد اول کلاس اگر نمره پایین بگیرد، با اغماض مواجه میشود. این به معنای استاندارد دوگانه یک معلم نیست بلکه به معنای دوگانه استاندارد اوست. دوگانه تنبل/زرنگ، دوگانه استانداردی است و هیچ معلمی حاضر نمیشود با خطاهای این دو، یک مدل برخورد داشته باشد، چون معنای خطاهای این دو متفاوت است. این عادلانه نیست که یک نفر با ذات خوب، با کارنامه خوب و با نیت خوب خطایی بکند و ما با خطای او همان رفتاری را داشته باشیم که با خطای شخصی بدکارنامه، بدذات و بدغرض داریم.
استاندارد دوگانه داشتن غلط است اما دوگانه استاندارد داشتن لازم. بینوایی که از روزگار به تنگ آمده اگر دزدی کند، شایسته درک و تا حدی بخشش است؛ توانمند هوسرانی اگر مال مردم بخورد چه؟ همه اینها را گفتیم که بگوییم پارادایمها مهماند. رژیم شاه، دیکتاتوری محض بود. یعنی در سرتاسر رژیم یک نفر نبود که خلاف خواست شاهنشاه آریامهر قدمی بردارد! در جمهوری اسلامی ایران اما وضع به گونهای دیگر جریان دارد. در ایران ما رئیسجمهوری بر سر کار میآید که بهراحتی خلاف خواست رهبری عمل میکند. مثل قضیه برجام که موضع رهبری عدم اتکا به دشمن و تمرکز بر اقتصاد مقاومتی و تولید داخل بود. رهبری به احترام نظر مردم به مذاکره تن میدهد اما خط قرمزهایی برای حفاظت از منافع ملی تعریف میکند. آن خط قرمزها زیر پا گذاشته میشود و آبی از آب تکان نمیخورد. رهبر نظام مدام گوشزد میکند کلید حل مشکلات در داخل کشور است و نباید تمرکز دولت بر سیاست خارجی باشد اما فایدهای ندارد. در همین حال رهبر نظام نظر به واقعیتهای بینالمللی، ارتباط جدی با شرق را یک ضرورت میداند اما دولت وقت به بدترین شکل خلاف این جهت حرکت میکند. رهبر انقلاب برای میدانندادن به دشمن و حفظ عزت ملی و ایجاد اهرم فشار و در جواب گستاخی لات بیسروپایی همچون ترامپ، میگوید اگر برجام را پاره کنند ما آن را آتش خواهیم زد. رئیسجمهور در جواب این سخن و در نظر عموم مردم، چنان با بیادبی جواب میدهد که روی دشمن را هم سفید میکند. در ادامه بعد از شهادت عزیزترین سردار ایرانی، رهبری نظام با صراحت اعلام میکند ما با ترامپ حرفی نداریم، باز میبینیم رئیسجمهور مجدانه به دنبال مذاکره با دولت جنایتپیشه ترامپ است و با تحکم خاصی میگوید من اینگونه بلدم مشکلات را حل کنم. با تمام اینها شاهدیم که وقتی دولت او در اقدامی حیرتانگیز باعث کشتهشدن جمع زیادی از ایرانیان بیگناه در آبانماه ۹۸ میشود و یک فضاحت تمامعیار و تاریخی به بار میآورد، رهبر گرامی پیرو مصالح کشور و همچنین در دفاع از یک مقام قانونی بر میآید و جلوی استیضاح او را میگیرد.
این تنها بخشی از داستان رهبری این نظام با تنها یک دولت بود. تمام دولتهای پیشین هم این تفاوت جدی خط مشی را با رهبری نظام داشتند و تا پایان هم با حمایت کامل ایشان بر سر کار ماندند و راه غلط خود را هم تغییر ندادند. به احترام جایگاه قانونی و پشتوانه رأی مردمی که دولتها داشتند، با برنامههای آنان همراهی میکنند اما مسیر مشخصی را برای اقتصاد، از سالها قبل معین میکنند و بارها تکرار میکنند عمل به این مسیر، ما را از دشواریهای جنگ اقتصادی خواهد رهاند. به آن مسیر توجهی نمیشود. از دو دهه قبل، مدام درباره اشرافیت توضیح میدهند و تبیین میکنند که اشرافیت قتلگاه حق است. توجهی نمیشود و آنچه نباید بشود، رخ میدهد.
وقتی از تفاوت پارادایمها سخن میگوییم، منظورمان این است. خطا در چنین حکومتی، به هیچ وجه قابل قیاس با یک حکومت دیکتاتوری که نخستوزیر قانونی کشور با دخالت یک قدرت خارجی و طی یک کودتا عوض میشود نیست؛ آن هم به جرم ملیکردن صنعتی که از دل خاک این کشور بیرون آمده. فرق دارد با حکومتی که در مجللترین بناها سکنا دارد؛ بناهایی که امروز مردم در بازدید از آنها، با هر فکر و سلیقهای که باشند، صحه میگذارند در این کاخها نمیتوان به فکر مردم بود.»
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: رژیم پهلوی ، روزنامه رسالت
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: رژیم پهلوی روزنامه رسالت چگونه حکومتی جمهوری اسلامی رژیم پهلوی یک حکومت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۶۱۲۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«بی حجابی» گرهای که با دست باز میشود
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مصطفی خدابخشی- طی روزهای اخیر موضوع حجاب وعفاف به عنوان یک موضوع مهم فرهنگی یکبار دیگر با اجرای «طرح نور» از سوی فراجا و با نزدیک شدن به نهایی شدن لایحه حجاب در مجلس شورای اسلامی محور توجه قشر گسترده ای از مردم جامعه قرار گرفته است.
طرحی که به دلیل نبود برنامه ریزی مدون و انجام وظیفه از سوی دستگاه ها، سازمان ها و نهادها در حوزه عفاف و حجاب پس از حدود 20 ماه کش و قوس فراوان در بین ارکان مختلف تصمیم گیر فرهنگی کلان جامعه یکبار دیگر با تغییر نام از سوی نیروی انتظامی به مرحله اجرا گذاشته شده تا این نیرو به تنهایی در این میدان خطیر بار سنگین بر زمین مانده دیگر نهادها را به دوش بکشید، شاید که در قبل آن اوضاع آشفته نوع پوشش در جامعه سامانی یابد.
طی ماه های گذشته موضوع حجاب و نمایش نسخه جدیدی از آن که سنخیتی با جامعه اسلامی ایرانی ندارد ابعادی فراتر از حوزه فرهنگ به خود گرفته تا شیطنت رسانه ای آن را به نماد و رویکردی سیاسی امنیتی برای رویا رویی با نظام اسلامی مبدل سازد. یقینا شرایط ایجاد شده در مقوله حجاب در این روزهای جامعه زائیده یک رویداد و یا مولفه ای تک بعدی نیست بلکه باید آن را معلولی از مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دانست که با چاشنی فتنه انگیزی به صورت گسترده جامعه را به سه بخش درگیر، همسو و ضد تبدیل کرده است.
بر این اساس و باتوجه به قرار دادن پازل های شکل گیری این رویداد فرهنگی و اجتماعی که ردپای برنامه ریزانی غربی در آن به راحتی مشهود است باید کشف حجاب را جز در مواردی معدود که ناشی از کم دانشی و عدم برخورداری از تحلیل درست است، آن را شعاری بصری بر علیه نظام حاکمه دانست. برهمین اساس رویا رویی با آن نیاز به دست فرمانی جدید دارد، دست فرمانی که بتواند این حرام شرعی و حرام سیاسی که به چالش مهم ماه های گذشته کشور مبدل شده است را مدیریت و سلامت بصری را به جامعه ارائه کند.
حال سوال اینجاست آیا با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه باید چشم بر مقوله عفاف و حجاب بست؟ آیا می توان به بهانه حفظ وحدت و انسجام اجتماعی، انسجام دینی را نا دیده گرفت؟ پاسخ به این سوال را می توان در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی یافت به گونه ای که ایشان حجاب را مولفه سوم مورد نیاز جامعه امروز بعد از موضوعات اقتصادی و منطقه ای دانسته اند. بر این اساس حجاب را باید نقطه مرکزی حکمرانی فرهنگی و نمادی از فرهنگ دیرینه مردم ایران زمین در نظام و ساختاری دینی در طول تاریخ دانست که بن مایه آن شکل دهنده ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران است. به عبارت بهتر چشم پوششی بر این واقعیت یعنی رسیدن به نقطه پایان حکمرانی فرهنگی در ایران.
یعنی همان چیز که دشمن طی سال ها برای آن برنامه ریزی کرده و رویای شیرین آن را برای خود تصویر کرده است. رویایی که می توان آن را با اطلاع رسانی صحیح و استفاده نو آورانه از ابزارهای رسانه ای و با افزایش سطح آگاهی مردم از این فرایند به سراب تبدیل کرد.
عبور از این میدان پر مخاطره نیاز به نقشه عملیاتی دارد. متاسفانه در فرایند روایت میدان آنچنان که باید و شاید نتوانسته ایم میدان داری کنیم و عملا میدان در این بخش به شهروند خبرنگاران ضد امنیتی واگذار شده که سازنده خوراک خبری برای رسانه های معاند هستند. کسانی که به صورت عمده نقش موثری در مخالف سازی مردم با مقاله حجاب دارند اما کمتر دیده می شوند. حال باید در این میدان فرهنگی به بحث رسانه توجه ویژه ای شود تا حجاب به عنوان یک حکم شرعی در جامعه باز تعریف و مردم بر لزوم رعایت حدود آن آگاهی یابند. تحقق این مهم میسر نخواهد بود جز افزایش سواد رسانه ای مردم و استفاده درست دستگاه های تبلیغاتی از رسانه. این یعنی استفاده از ابزار فرهنگی برای یک رویداد یا تهاجمی فرهنگی.
یقینا موضوع حجاب در کشور ما کلاف سر در گم و غیر قابل حل نیست و هم زمان با یافتن سر رشته آن می توان امید به باز کردن گره آن داشت. گره ای که می شود آن را با دست باز کرد و نه با دندان. یقینا میدان مبارزه فرهنگی نیازمند نقشه عملیات فرهنگی است و در آن ترازوی رویکردهای ایجابی می بایست بر رویکردهای سلبی سنگینی کند چیزی که امروز برعکس شده و همین عامل باعث شکل گیری تقابلی جدید با حجاب خواهد شد.
انتهای پیام/